نماز دهه ی میقات ...

 سلام، به خاطر ندارم این کتاب چطور به دستم رسید ؟ از کتاب های قدیمی پدر بود یا هدیه ی یک دوست یا...

خلاصه هر چی که بود از وقتی گاهی بهش سر میزنم حرف هایی توش می بینم که خیلی قشنگ و دلنشینن . عکس میرزا جواد آقا که در صفحه ی اول کتاب به روت لبخند میزنه ، انگار داره میگه : بیا ! اینجا همه رو راه میدن ! بعد با خجالت و شرمندگی می شینی پای صحبتش ... من که در این مرحله جایی ندارم ! اما شاید برای شما راه سیر و سلوک از همین کتاب شروع بشه ...

به نقل از کتاب المراقبات میرزا جواد آقا ملکی تبریزی

فضيلت ماه ذیحجه

از كارهاى مهم اهل مراقبت شناخت شرافت و فضل اين منزل شريف و شناخت زمانهاى مذكور و شناخت فوايد آن است . گرچه درباره ماه رمضان وارد شده كه بهترين ماههاست و روزهاى آن بهترين روزها و ساعتهاى آن بهترين ساعات است . ولى درباره بعضى از روزهاى اين ماه فضايلى بيش از ماه رمضان وارد شده است . جمع بين اينها اين است كه بگوييم : ماه رمضان برتر از ساير ماههاست بالذات و روز غدير از اين جهت فضيلت دارد كه امر ولايت ، كامل نمودن دين و تمام كردن نعمتها در اين روز اتفاق افتاده ، يا بگوييم روايات ماه رمضان با روايات غدير تخصيص مى خورد. يا بگوييم : هر كدام از آنها از يك جهت برتر هستند نه از تمام جهات . خلاصه اين ماه بسيار مهم بوده و مراقبين در اين منزل توفقگاههايى دارند كه بحكم بندگى و بجا آوردن حق مراقبت واجب است كه با غفلت وارد آن نشده و بدين ترتيب احترام آن را حفظ كنند. بلكه واجب است قبل از آمدن اين ماه مواظب آن بوده و از قبل براى آن آمادگى پيدا كنند. زيرا اين ماه محضر نيكان و پاكان و اهل قدس و انوار است . براى كسى كه مى خواهد در محضر اين بزرگان و بزرگواران ، حاضر شود سزاوار است مانند آنان لباس پوشيده و به شكل آنان در آيد تا آنان از همنشينى با او كراهت نداشته باشند. آنان داراى نفسها و قلبهاى مهذب و پاك ، و اخلاق نيكو و اعمال صالح بوده و عالمان بردبار، نيكوكارانى با تقوا، عارفانى حكيم ، نگهبانانى پارسا، عبادت كنندگان شب و روزه داران روز، ذكر گويندگان متوكل ، مسلمانانى راضى ، تسبيح كنندگان ثناگوى ، «لا اله الا الله » گويانى «تكبير» گوى و يكتاپرستى راستگو و مخلص مى باشند.

اگر از آنان هستى كه گوارايت باد و خوشا بحالت و اگر نيستى بكوش كه مانند آنان شده و خصوصيات آنها را پيدا كنى . و اگر نتوانستى و براى اين كه تو را براى خدمت بپذيرند، به كرم آنان متوسل شده و با خجالت و معذرت خواهى خود را بجاى خدمتكاران و بندگان آنان قرار ده . ولى در عين حال تا آنجا كه مى توانى خود را شبيه به آنان نموده و آمادگى لازم و رغبت حضور در اين محضرهاى بزرگ و ايستگاههاى ممتاز را با بذل زندگى و جانت پيدا كن . زيرا اينان اهل كرم و بخشش بوده و كسى كه با آنها معامله كند زيان نديده ، كسى كه از آنان پيروى كند هلاك نمى شود، كسى كه خود را ميان آنان قرار دهد رستگار گرديده و كسى كه با آنان همنشينى كند عزيز خواهد شد. خداى متعال آنان را با بزرگوارى خود تربيت و نه تنها بر پيروان آنها سخت نمى گيرد بلكه آنان را دوست دارد و در كتاب خود فرموده است : «بگو: اگر خدا را دوست داريد از من تبعيت كنيد تا خدا شما را دوست بدارد.» اگر كسى را بخود نزديك نمايند خداوند نيز او را به خود نزديك نموده و اگر كسى را گرامى بدارند خداوند نيز او را گرامى خواهد داشت .

نماز شبهاى دهه اول ماه ذیحجه

در هر شب از آن بين مغرب و عشا دو ركعت نماز بجا آور؛ در هر ركعت آن سوره «فاتحه الكتاب » و «اخلاص » و اين آيه را بخوان :

و واعدنا موسى ثلاثين ليله و اءتممناها بعشر فتم ميقات ربه اربعين ليله و قال موسى لاءخيه هارون اخلفنى فى قومى واصلح و لا تتبع سبيل المفسدين تا در ثواب با حاجيها شريك شوى ، گرچه حج نكرده باشى .

در هنگام قرائت اين آيه شريفه از خود بپرس كه اين وعده چيست ؟ حسرت و شوق خود را براى ديدار خدا افزايش داده و از ورشكستگان مباش «كسانى كه ديدار خدا را انكار نمودند و آنگاه كه قيامت فرا رسد، گويند: واى بر ما كه آسايش و سعادت اين روز را از دست داديم . آنان بار گناهان خود را بدوش مى كشند و چه بار بدى .»

درباره روايت پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) كه در آن شوق حضرت موسى (عليه السلام ) به اين وعده گاه را بيان نمودند، بينديش ‍ آنجا كه فرمودند: «در چهل روز رفت و آمد خود بخاطر اشتياقى كه به ديدار خداوند داشت ، نخورد، نياشاميد و نخوابيد.»

 هدیه به روح مطهرشان صلوات...

خصائص الحسین- علیه السلام-

کتاب خصائص الحسین و مزايا المظلوم   نویسنده: آيه‌الله العظمي شيخ جعفر شوشتري

از خود مرحوم آية الله شوشترى آورده اند كه مى فرمود :
پس از آنكه تحصيل در حوزه نجف فارغ شدم و به وطن خود شوشتر بازگشتم ، دريافتم بايد براى آشنا كردن بيشتر مردم با معارف قرآن و اسلام تلاش كنم ، به همين خاطر در گام نخست تصميم گرفتم روزهاى جمعه منبر بروم و با فرا رسيدن ماه مبارك رمضان ، به خاطر انجام وظيفه به منبر خويش ‍ ادامه دادم ، اما شيوه كار اين گونه بود كه تفسير صافى را به دست مى گرفتم و از روى آن مردم وعظ و ارشاد مى كردم و در آخر منبر هم ، به بيان مشهور كه هر غذايى به نمك نياز دارد و نمك مجلس وعظ و ارشاد هم يادآورى مصيبت هاى جانسوز امام حسين عليه السلام است ، به ناچار از كتب روضة الشهداء مقدارى مرثيه مى خواندم.
ماه محرم را نيز كه در پيش بود ، به همين صورت گذراندم ، اما به هيچ وجه توانايى جدايى از كتاب و منبر رفتن و بدون كتاب را نداشتم و مردم نيز بدين صورت بهره كافى نمى بردند ، اما به هر حال حدود يك سال به اين صورت گذشت.
سال بعد با فرا رسيدن ماه محرم با خود زمزمه كردم كه تا چه زمانى بايد كتاب در دست گيرم و از روى كتاب مجلس و منبر را اداره كنم و تا كى نتوانم از حفظ منبر بروم ؟ بايد چاره اى بينديشم و خويشتن را از اين وضعيت ناگوار نجات بخشم ، اما هر چه در اين مورد انديشیدم  راه به جايى نبردم و بر اثر فكر زياد ، خستگى سراسر وجودم را فرا گرفت و از شدت نگرانى به خواب رفتم. در عالم رؤيا ديدم كه در سرزمين كربلا هستم ، به همه جا نگريستم ، چشمم به خيمه اى برافراشته افتاد ، دريافتم كه سپاه دشمن در صف هاى فشرده بر گرد خيمه امام حسين نشسته است ، وارد شدم ، سلام گرمى نثار آن سيماى نورافشان نمودم حضرت مرا در نزديكى خويش جاى داد و به حبيب بن مظاهر فرمود : حبيب ! شيخ جعفر ميهمان ماست ، بايد از ميهمان پذيرايى كرد ، درست است كه آب در خيمه نيست ، اما آرد و روغن موجود است ، برخيز و براى ميهمان ما غذايى آماده كن.
حبيب بن مظاهر به دستور امام حسين عليه السلام برخاست و پس از لحظاتى چند به خيمه وارد شد و غذايى پيش روى من نهاد. فراموش ‍ نمى كنم كه قاشقى هم در ظرف غذا بود. چند قاشقى از آن غذاى بهشتى صفت خورده بودم كه از خواب بيدار شدم و دريافتم كه از بركت زيارت آن حضرت و عنايت او ، نكات و لطايف و كنايات و ظرافت هايى از آثار خاندان وحى و رسالت بر من الهام شده است كه تا آن ساعت ، بر كسى الهام نگشته و فهم كسى بر آنها از من پيشى نگرفته بود.

 اقای خلیل الله فاضلی  این کتاب را با نام زیتون  ترجمه کرده است .

کتاب زیتون را یکی از دوستان در سفر به کربلا همراه داشت و توفیق خواندن بخشی از آن در سفر دست داد . حالا هر وقت این کتاب رو می بینم به یاد روزهای زیبای زیارت میفتم .

به همه ی دوستان خواندن این کتاب را توصیه می کنم .

 

قبله مایل به تو -معرفی کتاب

کتاب « قبله مایل به تو » اثری دیگر از شاعر خوش ذوق کشورمان سید حمید رضا برقعی است . این کتاب شامل بیست و چهار شعر بسیار زیبا در موضوعات مربوط به اهل بیت عصمت و طهارت است .

شعری که در اینجا آمده است هشتمین غزل از این مجموعه است که به امام حسن عسگری -علیه السلام - تقدیم شده است :

 

یازده بار جهان گوشه ی زندان کم نیست

کنج زندان بلا گریه ی باران کم نیست



سامرائی شده ام ، راه گدایی بلدم

لقمه نانی بده از دست شما نان کم نیست



قسمت کعبه نشد تا که طوافت بکند

بر دل کعبه همین داغ فراوان کم نیست



یازده بار به جای تو به مشهد رفتم

بپذیرش به خدا حج فقیران کم نیست



زخم دندان تو و جام پر از خون آبه

ماجرائی است که در ایل تو چندان کم نیست



بوسه ی جام به لب های تو یعنی این بار

خیزران نیست ولی روضه ی دندان کم نیست



از همان دم پسر کوچکتان باران شد

تاهمین لحظه که خون گریه ی باران کم نیست



در بقیع حرمت با دل خون می گفتم

که مگر داغ همان مرقد ویران کم نیست

Click for larger version



معرفی کتاب - طوفان واژه ها

به خدا در هوس دیدن شش گوشه دلم تاب ندارد .نگهم خواب ندارد .قلمم گوشه ی دفتر .غزل ناب ندارد .

شب من روزن مهتاب ندارد .

همه گویند به انگشت اشاره :

مگر این عاشق دلسوخته ارباب ندارد .....؟؟

تو کجایی ..؟تو کجایی شده ام باز هوایی .شده ام باز هوایی ....

گریه کن گریه و خون گریه کن آری که هر آن مرثیه را خلق شنیده است شما دیده ای آن را و اگر طاقتتان هست کنون من نفسی روضه زمقتل بنویسم .و خودت نیز مدد کن که قلم در کف من همچو عصا در ید موسی بشود چون تپش موج مصیبات بلند است .به گستردگی ساحل نیل است ....

و این بحر طویل است .

و ببخشید اگر این مخمل خون بر تن تب دار حروف است .که این روضه ی مکشوف لهوف است .....

عطش بر لب عطشان لغات است و صدای تپش سطر به سطرش همگی موج زن آب فرات است .

و ارباب همه سینه زنان کشتی آرام نجات است : ولی حیف که ارباب (( قتیل العبرات )) است .ولی حیف که ارباب((اسیر الکربات )) است ولی حیف هنوزم که هنوز است حسین ابن علی تشنه ی یار است و زنی محو تماشاست زبالای بلندی ..

فکر می کنم این بحرطویل برای همه ی ما شعری آشناست . شاعر این شعرزیبا سید حمید رضا برقعی است . این شعررا به همراه ۲۳ شعر زیبا و آیینی دیگر ُ می توانید در کتاب « طوفان واژه ها »اثر سید حمید رضا برقعی  بیابید .

ناشر:ابتکار دانش ( البته چند انتشارات دیگر هم این کتاب را به چاپ رسانده اند )

قیمت:۱۳۰۰ تومان

معرفی کتاب-یوسف

نگاه می کنی به لیوان آب خنک و تگری ...خادم حرم دوباره زیر چشمی نگاهی به ساعت بزرگ روی مچش می اندازد . بیشتر از ده دقیقه است که در کنار باب القبله ایستاده ای و نگاه می کنی به لیوان آب . چشم می اندازی به پرچم سرخ و گنبد طلایی رو به رویت. دوباره لیوان را به سمت دهان می بری و باز پایین می آوری .

یک چشمت به لیوان آب بود و آن یکی هم به گنبد طلایی. صدای اکبر در گوشت می پیچید وقتی سر بند یا حسین را دور سرت گره می زد.

-اگه پات برسه کربلا چیکار می کنی؟

 بی معطلی گفته بودی:

خوب معلومه ...سینه  خیز می رم...از حرم حضرت عباس تا خود حرم آقا امام حسین .

حالا ایستاده ای روبه روی حرم ُ نه سینه خیز رفته ای نه بیهوش شده ای . صدی اکبر دوباه سراغت می آید:

-کربلا کربلا...ما داریم می آییم...

دوباره نگاه می کنی به پرچم سرخ ُ گنبد طلایی و خادم های سبزه ی عرب با کت و شلوارهای نخودی رنگ  ...

خاک همه جا را برداشته . به پشت سر نگاه می کنی . اکبر روی زمین افتاده و خون همه ی تنش را سرخ کرده . فقط نگاهت می کند . کنارش زانو می زنی و خون دهانش را پاک می کنی . پیشانی بند سبز و سرخ را مرتب می کنی . موها و سرش را که نوازش می کنی می بینی روی پیشانی بندش نوشته :« راهیان کربلا» ...

باز نگاه می کنی به حرم و پرچم سرخ . لبهای خشکت تکان می خورد :-اکبر تشنه بود... 

حالا ایستاده ای رو به روی حرم . لبخند کم رنگی می زنی و می گویی :« نوکرتیم به امام حسین ...اینم به جای اکبر...»

آن روز همه خندیدند . وقتی پیشانی بند راهیان کربلا را بستی روی پیشانی اکبر . به او گفته بودی :حالا اکبر خان اگه راستی راستی رفتی کربلا می خوای به آقا چی بگی ؟

با صدای بلند گفت :« می گم....می گم...»

انگار جمله ای پیدا نمی کرد .

- می گم...نوکرتیم به امام حسین ...

و بچه ها خندیدند . مثل همان روز که اکبر برای اولین بار اسلحه گرفته بود دستش . خودش هم خندید وقتی دید اسلحه چند سانت از قدش بلند تر است .

جنازه ای که روی دوش چند عرب به حرم وارد شده بود ...در تابوت باز می شود و مرده زنده تر از همه ی زنده ها می پرد وسط جمعیت و چیزی از حرفهایش نمی فهمی جز الکافر و المشرک ....دیوار باب القبله آتش گرفته . یاد عصر عاشورا می افتی . ایستاده ای ... تک و تنها ...کنار باب القبله ....و بهت زده به خیمه گاه نگاه می کنی ... چرا به جای خیمه گاه حرم می سوزد؟

صدای جیغ و فریاد جمعیت می پیچد توی گوشت و سینه ات پر می شود از گلوله های داغ. روی زمی می افتی . لیوان آبت هم می افتد روی زمین و آبش پخش می شود . به پرچم سرخ حرم که نگاه می کنی ...بچه های حرم تشنه اند ...عباس برنگشته است ...اکبر صدایش می زند ... شب عملیات رمضان ... قیافه ی اکبر جلوی چشمت موج می زند .قد کوتاهش چشم های سیاهش ریش تازه و صورت آفتاب سوخته ی روستاییش و خنده های شیرینش . همان طور که نگاه می کنی به پرچم سرخ باز می گویی:« نوکرتیم به امام حسین ...»

داستانی که خوندید خلاصه ی یکی از ۲۶ داستان کوتاهی است که در کتاب یوسف -کتاب چهارم نوشنه شده است . این کتاب شامل داستان های برگزیده ی چهارمین جایزه ی ادبی یوسف است .

 این کتاب توسط نشر صریر چاپ شده است .

بها:۳۵۰۰۰ریال

 

 

معرفی کتاب - فصل شیدایی لیلاها

من فقط محتاج یک نیم روزم ...همین ....کاش همه ی عمرم را می توانستم برابر کنم با یک غروب ...لعنت به مکر ایام ، که همه ی همراهیم با را چه ارزان از چنگم بیرون کشید ...

من با حسین بودم ...به قاعده ی همه ی سفر...هر کجا که بود ...مرا به همراهی کاروان حسین می شناختند ...آن گاه که تلاوت می کرد :فخرج منها خائفا یترقب ، و از مدینه هجرت می نمود ...

من به عقوبت کدام گناهم گرفتارم که همه...چرا فقط من چنین عهدی با حسین کردم ....من که تمام سفر با او بودم...

کتاب « فصل شیدایی لیلاها » به قلم سید علی شجاعی نوشته شده است . در این کتاب روایت کربلا از زبان هفت راوی مختلف نوشته شده است .

ناشر: کتاب نیستان

قیمت:۳۵۰۰تومان

معرفی کتاب - ارمیا

تا به حال چندین بار رمان ارمیا را خوانده ام . آخرین بار اواخر اسفند سال گذشته و قبل از سفر به مناطق عملیاتی جنوب بود . در این سفر جمله های این کتاب در ذهنم بود . داستان ارمیا و خاطراتش در جبهه و همراهی مصطفی با او هر چند که یک خمپاره آن ها را از هم جدا کرده بود . به ارمیا حق خواهید داد اکر دوستی مثل مصطفی داشته باشید . ..

پوتین های خاک آلوده با دهان هایی از تعجب باز ُ دوتا دوتا و به سرعت به سنگر نزدیک می شدند. صاحبانشان فرصت نکرده بودند بند پوتینها را ببندند . دستان خون آلود ارمیا راه سنگر را بسته بود . انگار می خواست سنگر را برای همیشه مومیایی کند . دلش برای لب خند های مصطفی تنگ می شد ....هنوز زبان لال تر از شرکت در سوگواری بود . اولین حرکت در سوگواری دستی بود که به خاک افتاد . خاک را مشت کرد . خاک های جنوب بعضی وقت ها مثل آب می شوند . مثل این جا یا هر جایی که گناهان شهیدی را می شویند ...

 

دفاع مقدس ، جنگ هشت ساله ، والپیپر های دفاع مقدس ، آرشیو موضوعی دفاع مقدس ، دانلود والپیپر های دفاع مقدس

ادامه نوشته

معرفی کتاب- تشنه لبان

یادم میاد اولین باری که عازم سفر کربلا بودم یک هفته قبل از سفر ُ این کتاب رو از خواهرم امانت گرفتم . توی این کتاب شرح حال و مقتل شهدای کربلا نوشته شده . ساعت های خوشی رو با این کتاب گذروندم .

هوا گرم است و تبدار . خورشید همچون گوی آتش در میانۀ آسمان می درخشید . در خیمه های حسین آبی نیست. مشک ها خشک آویخته به تیرکهای خیام ، گهگاه به وزش باد گرم، تکان می خورد و هوس جرعه ای آب، لبان خشکیدَۀ کودکان حرم را چو ما هیان افتاده بر خاک ، به آهی بی صدا، باز می کند و می بندد. ...

خورشید عاشورا بر صحنۀ کربلا می تابد و تنور جنگ، گرم است و عطش بیداد می کند.

 ابری نیست، بادی نیست، ظهر تشنگی است، ظهر عطش، ظهر خون، ظهر نماز خون…

ابوثمامه، شمشیر غلاف می کند و به سوی امام پا تند می کند.

 ــ جانم به فدایت یا اباعبدا...

ادامه نوشته

معرفی کتاب-خاک باران خورده

ازخاک میروم که از ایینه ها شوم

ها می روم از این من خاکی جدا شوم

من زاده ی زمینم و تا عرش می روم

پر می کشم مسافر ام القری شوم...

مجموعه شعر «خاک باران خورده» اثر شاعر جوان و گرانقدر سید محمد جواد شرافت است . این مجموعه شامل ۲۷ شعر زیبای ایینی است .

اوصاف تو از ابتدا تا انتها نور
آیینه‌ای آیینه‌ای سرتا به پا نور

آیینه‌ای و خلق حیران صفاتت
تابیده بر جان تو از ذات خدا نور

چشمی که توفیق تماشای تو را داشت
جسم تو را جان دیده و جان تو را نور

در حلقه‌ی عشاق تو ای صبح صادق
بر هر لبی گل کرده «یا قدّوس»، «یا نور»

قرآن وصفت سوره سوره با شکوه است
«فرقان»، «نبأ»، «یوسف»، «قیامت»، «هل أتی»، «نور»

از کعبه تا مسجد مسیر روشن توست
از آسمان تا آسمان از نور تا نور

خورشیدی و بر شانه‌ی خورشید رفتی
فریاد می‌زد آسمان: «نور علی نور»

تو بوتراب و همسر تو مادر آب
اصل شما، وصل شما، نسل شما نور

پایان کار دشمنان توست با نار
آغاز راه دوستان توست با نور

در مدح تو چشم غزل روشن که دیده است
وصف تو را از ابتدا تا انتها نور 

 
ادامه نوشته

معرفی  یک کتاب اشنا...

سلام دوست عزیز ُ دیروز داشتم فکر می کردم کدوم یکی از کتاب های مفیدی رو که می شناسم توی وبلاگ معرفی کنم . کتابی که به درد همه ی کاربر ها بخوره . همه بتونن از خوندنش لذت ببرن و از مطالبش استفاده کنن....

 

ادامه نوشته

کتاب المراقبات

"المراقبات" یا "اعمال السنة" یکی از تالیفات گران‌سنگ آیت حق و عرفان مرحوم آیت الله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی است که آن را به راه و روش سلف صالح و عظمای اصحاب امامیه تالیف نموده و از احادیث صحیح و گهر بار ائمه علیهم السلام، ادعیه و اوراد مخصوص به ایام و لیالی و ماه و سال از منابع موثق در آن گردآوری نموده است

المراقبات

ادامه نوشته