الحمدلله

عید عبادت آمده الحمدلله

فصل سعادت آمده الحمدلله

حیف از شب و روزی که رفت از دست ما حیف

امّا حلاوت آمده الحمدلله

گاه خدایی بودن و پاکی رسیده

اوقات رحمت آمده الحمدلله

شرح حدیث عاشقی پیداست امروز

پاداش غیرت آمده الحمدلله

می بارد ابر مغفرت دنیا چه زیباست

نور حقیقت آمده الحمدلله

هر کس گرفته نمره از حق با جواز ِ ...

شش دانگ جنـــّــت آمده الحمدلله

در سایه سار لطف رحمان جا بگیرید

حرف از شفاعت آمده الحمدلله

هر چند ماه فاطمه رویت نگردید

حتما ً به هیأت آمده الحمدلله

حسین ایمانی



فطریه...

       حسین جان !

          فطریه ی ما را هم با غلامانت کنار بگذار

             که عمریست ریزه خوار سفره ی تو هستیم...


http://dl.aviny.com/Album/mazhabi/ahlbeit/HOSSEIN/kamel/84.jpg

کرب و بلا مانده هنوز


همه رفتند، گدا باز گدا مانده هنوز

شب عید است و خدا عیدی ما مانده هنوز

دهه آخر ماه اول راه سحر است

بعد از این زود نخوابیم، دعا مانده هنوز

عیب چشم است اگر اشک ندارد،ور نه

سر این سفره ی تو حال و هوا مانده هنوز

کار ما نیست به معراج تقرّب برسیم

یا علیّ دگری تا به خدا مانده هنوز

گوئیا سفره ی او دست نخورده مانده است

او عطا کرد، ولی باز عطا مانده هنوز

گریه ام صرف تهی بودن اشکم نیست

دستم از دامن محبوب جدا مانده هنوز

وای بر من که ببینم همه فرصت ها رفت

باز در نامه ی من جرم و خطا مانده هنوز

یک نفر بار زمین مانده ی ما را ببرد

کس نپرسید که این خسته چرا مانده هنوز

هر قدر این فتنه گری رنگ عوض کرد ولی

دل ما مست علی، شکر خدا مانده هنوز

تا که در خوف و رجائیم توسل باقی است

رفت امروز ولی روز جزا مانده هنوز

هر چه را خواسته بودیم، به احسان علی

همه را داد، ولی کرب و بلا مانده هنوزَ

علی اکبر لطیفیان



وقتِ خداحافظیه

وقتِ خداحافظیه، مهمونی ام تموم شد!

حسرتِ این روزایِ خوش، بغضی توی گلوم شد

صاب خونه ممنون توأم، هیچ چیزی کم نذاشتی

با اینکه لایق نبودم، سنگ تموم گذاشتی

 نمی تونم دل بِکنم، جدایی خیلی سخته!

 بدرقه رفتن اینطوری، خدایی خیلی سخته!

ماه رمضون کجا میری!؟ نرو دلم می گیره

از این به بعد باز غروبا، بی تو دلم می گیره

تا سال بعد چیکار کنم! زنده شاید نباشم

با چشم گریون دوباره، از تو باید جداشم

حرف جدایی که میشه، دلم عزا می گیره

دلم به یادِ روضه های کربلا می گیره

**

حسین من نرو بمون، سایه ی روسرم باش

حالا که عباس ندارم، پناه این حرم باش

دلم شده پشتِ سرت، مثل موهات پریشون

خودت بگو چیکار کنم، تنها تو این بیابون

داداش نرو تورو خدا، نذار که در به در شم

نذار با شمر و حرمله، تا کوفه همسفر شم

 وحید قاسمی


آقا سلام


آقا سلام ؛ ماه مبارک تمام شد

شبهای آخر من و ماه صیام شد

 

درهایی از ضیافت حق بسته شد ، ولی

پشت در نگاه شما ، ازدحام شد

 

سفره دوباره جمع شد و دیر آمدیم

دیر آمدیم و قسمت ما فیض عام شد

 

بین دعای آخر سفره دعا کنید

شاید که سال سال ظهور امام شد  

 

آقا دعا کنید که شبهای آخر است

شاید که میهمانی ما هم بکام شد

رحمان نوازني


نام ما را ننویسید، بخوانید فقط


نام ما را ننویسید، بخوانید فقط

سر این سفره گدا را بنشانید فقط

 

آمدم در بزنم، در نزنم می میرم

من اگر در زدم این بار نرانید فقط

 

میهمان منتظر دیدن صاحب خانه ست

چند لحظه بغل سفره بمانید فقط

 

کم کنید از سر من شرّ خودم را، یعنی

فقط از دست گناهم برهانید... فقط

 

حُرّم و چکمه سر شانه ام انداخته ام

مادرم را به عزایم ننشانید فقط

 

صبح محشر به جهنم ببریدم اما

پیش انظار گنهکار نخوانید فقط

 

پیش زهرا نگذارید خجالت بکشیم

گوشه ای دامن ما را بتکانید فقط

 

حقمان است ولی جان اباعبدالله

محضر فاطمه ما را نکشانید فقط

 

سمت آتش ببری یا نبری خود دانی

من دلم سوخته، گفتم که بدانید فقط

 

گر بنا نیست ببخشید، نبخشید اما

دست ما را به محرم برسانید فقط

علي اكبر لطيفيان


هر سحر مثل محرم دل من می گیرد


رمضان بوی مناجات و دعا می آید
عطر تسبیح و صدای شهدا می آید

گوشه ی چشم من امروز سحر، تر شده است
آبرو باز به کابین گدا می آید

دیده ی کور به اشک سحری روشن شد
بوی پیراهن یوسف ز کجا می آید؟

کاش آماده ی مهمانیتان می بودم
به سر سفره کسی بی سر و پا می آید

خاطر حضرت ارباب بیا عفوم کن
که فقط بخشش و رحمت به شما می آید

هر سحر مثل محرم دل من می گیرد
باز عطر حرم کرب و بلا می آید

لب من زخم شده از عطش اما به فدات
یادم از چوب و لب و طشت طلا می آید

محسن حنیفی


http://dl.aviny.com/Album/mazhabi/monasebat/ramezan/kamel/07.jpg

پهن شد سفره ي احسان، همه را بخشيدي


پهن شد سفره ي احسان، همه را بخشيدي

باز با لطف فروان همه را بخشيدي

 

ابر وقتي كه ببارد همه جا مي بارد

رحمتت ريخت و يكسان همه را بخشيدي

 

گفته بودند به ما سخت نمي گيري تو...

همه ديديم چه آسان همه را بخشيدي

 

يك نفر توبه كند با همه خو مي گيري

يك نفر گشت پشيمان همه را بخشيدي

 

پس گنهكاري امروز مرا نيز ببخش

تو كه ايام قديم، آن همه را بخشيدي

 

حيف از ماه تو كه خرج گناهان بشود

تو همان نيمه ي شعبان همه را بخشيدي

 

داشت كارم گره مي خورد ولي تا گفتم:

" جان آقاي خراسان" همه را بخشيدي

 

بي سبب نيست شب جمعه شب رحمت شد

مادري گفت "حسين جان" را بخشيدي

علي اكبر لطيفيان


و این روزه داری...

باز دلم رفته کنج شش گوشه زانو بغل گرفته و روضه ی عطش را زار می زند ...

انگار همه روضه ی تو را می خوانند حسین ..

حوالی ظهر بود . می خواستم لب باز کنم و بگویم که چقدر تشنه ام ، آنقدر که زبان در کامم...اما به جای کلمات اشک بود که از گوشه ی چشمم سرازیر شد ...

کسی برایمان از سپید شدن ناگهانی موهایش گفت که چطور چند لحظه اضطراب برای همیشه رنگ سپید را مهمان گوشه ای از گیسوانش کرده ...

و آب که تند و زلال گوشه ای جاری بود و لبهای عطش ناکی که بوی خنکای آب تشنه ترش می کرد ...

واین روزه داری چقدر ما را به تو نزدیک کرده است ...

می بینی ؟!

انگار همه روضه ی تو را می خوانند حسین ...



حرف کفن

چطوری دلت میاد بدون ما بری سفر
 حالا که داری میری، پس ما دو تا رو هم ببر
 
 نه قرارمون نبود، رفیق نیمه راه باشی
 گفتی پا به پام می مونی، تا یه تکیه گاه باشی
 
 به دلم آتیش نزن، گریه ی بی صدا نکن
 واسه زنده موندم، زیر لبت دعا نکن
 
 خیلی زود داری میری! دخترمون سه ساله شه
 نذا باغ زندگیش، رنگ گلای لاله شه
 
 وقت کوچت ای پرستو، نم پاییزی می خوای!؟
 بعد عمری زندگی، تازه ازم  چیزی می خوای!؟
 
 نگو دریای غم خدیجه ساحل نداره !
 همه زندگیم فدات، عبام که قابل نداره!
 
 کفنت رو قراره ازآسمونا بیارن
 قراره فرشته ها حلوا و خرما بیارن
 
 به جونم آتیش زده؛ حرف ِ کفن اسم عبا
 یادته گفته بودم برا تو ازکرب و بلا
 
 یادت ِ گفته بودم، از یه غریب بی کفن
 گفته بودم نوه مُ؛ کرببلا سر می بُرن
 
 سی هزارتا نامسلمون، نینوا می کشنش
 با لب ِ تشنه تو گودال بلا می کشنش
 
 توی کربلا سر همین عبا بلوا میشه
 سر غارت یه تیکه پیرهن دعوا میشه

وحید قاسمی

بمان بانو...


بهشت را مبر از خانه ناگهان بانو
برای بی کسیِ فاطمه بمان بانو

به جان دختر مظلومه ات مرو از دست
مَساز اشک یتیمانه را روان بانو

بمان و فاطمه را خود عروس کن آری
که دختران همه محتاج مادران بانو

برا ی غربت من جان به لب شدی امّا
بدان که غربت زهراست بعد از آن بانو

به باغ یاسِ تو سیلی زدند، باور کن
بمان که یاس نمیرد جوان جوان بانو

میان این در و دیوار فضّه را طلبد
مرو که مشکل او را کنی نهان بانو

بیا و یاریِ خود را تمام کن بر من
اگر چه هیچ نمانده تو را توان بانو

بمان برای همیشه، همیشه یارم باش
مرا هنوز غریب وطن بدان بانو

برای دین خدا هر چه داشتی دادی
جهادِ کامله کردی به مال و جان بانو

تو در محاصره درس مقاومت دادی
نداد کار تو تحریم را امان بانو

نمانده هیچ برایت که یک کفن بخری
عبای ختم رُسُل بر تو ارمغان بانو

فقط به بی کفنِ کربلا گریزی نیست
حسینِ بی کفنم را تویی نشان بانو

حسن غریب شود، ز حسین سر بِبُرند
بمان و روضه ی سبطین را بخوان بانو

تو که به شِعبِ ابی طالب امتحان شده ای
مقاومت کن و تا کربلا بمان بانو

حاج محمود ژولیده


یاد رباب

این روزها که تشنه لبم مثل دلبرم

یاد رباب و قحطیُّ و لبهای اصغرم

سوز عجیب تشنگی ُّو هُرم آفتاب

گهواره و تلذ ّیُّ و شش ماهه ی حرم...


سفره ی افطار

سفره ی افطار خود را پهن کردی در کجا ؟!

سامرا یا   طوس یا   کنج بقیع   یا کربلا؟!

لقمه ی نانی بگیر و عاشقت را سیر کن

جان من آقا فدای لقمه ای نان شما

نان تو از جنس نان نیمه شبهای علیست

نیمه شب  شاه عرب   نان و رطب   سهم گدا

مثل حیدر نیمه ی شب خانه ها را در بزن

منتظر داری میان تک تک این خانه ها

کوچه و پس کوچه های سینه ام بی تاب توست

ضربه های قلب من می گوید آقا جان بیا

مادرت چشم انتظار لحظه ی دیدار توست

تو بیاور بهر زخم سینه و پهلو دوا

چاره ی غمهای زهرا وارث مولا بیا

العجل دارُالشِّفای دردهای قلب ما

 

حسين ايمانيhttp://dl.aviny.com/Album/mazhabi/ahlbeit/mahdi/kamel/121.jpg

روزه زیباتر...

روزه زیباتر اگر تشنگی همراهش هست

بنده را بهتر اگر آه سحرگاهش هست


آنکه مجنون حسین است و غلام ارباب

دم افطار چه خوب است اگر آهش هست


بی سبب نیست که بستند در دوزخ را

رمضان ماه علی هست که دلخواهش هست


ای معاصی زدگان رحمت او گسترده است

بخشش و مغفرتش هست  اگر ماهش هست


شکر لله که گدای در اوییم فقط

ره به بیراهه نبردیم که درگاهش هست


به خدا می رسی همراه شهیدان ای دل

از مسیر حرم کرببلا راهش هست

 ياسر مسافر


http://dl.aviny.com/Album/mazhabi/monasebat/ramezan/kamel/77.jpg

راه ندی حق داری...


گرچه من پشت درم، راه ندي حق داري

گرچه من دربدرم، راه ندي حق داري

بسكه من اين در و آن در زده ام حالا كه

خورده اينجا گذرم، راه ندي حق داري

همه جا پرسه زدم غير در خانه ی تو

حال بشكسته پرم، راه ندي حق داري

از رفيقان شهيدم به خدا جاماندم

حال كه يك نفرم، راه ندي حق داري

گرچه بر سفره تو شاه و گدا مهمانند

بسكه من خيره سرم، راه ندي حق داري

بس كه تو شاهد عصيان مني امشب كه

من گداي سحرم، راه ندي حق داري

به اميدم كه كسي باز شفاعت  بكند

طفل شش ماهه مگر باز وساطت بكند
شاعر: محمود قاسمي
http://dl.aviny.com/Album/mazhabi/monasebat/ramezan/kamel/06.jpg

لکَ لبّیک خدا


ماه رحمت شده پیدا لکَ لبّیک خدا

«استجابت» شده معنا لکَ لبّیک خدا

 

ماه ها در پی ماه رمضانت بودیم

شد روا حاجت ماها لکَ لبّیک خدا

 

تا شود روزی ما لقمه ی نان سحری

پهن شد سفره ی نجوا لکَ لبّیک خدا

 

لایق این همه اکرام نبودیم اصلاً

این چه سرّی است خدایا لکَ لبّیک خدا

 

با وجودی که خطاکاری ما را دیدی

باز آغوش کنی وا لکَ لبّیک خدا

 

گرمی دست نوازشگر تو باعث شد

دل مرده شود احیا لکَ لبّیک خدا

 

وقت آن است کمی خانه تکانی بکنیم

تا شوی در دل ما جا لکَ لبّیک خدا

 

قطره ای بیش نبودیم که یک موج دعا

وصلمان کرد به دریا لکَ لبّیک خدا

 

تا که گفتیم «حسین» فاطمه هم گفت «حسین»

چه بساطی است مهیّا لکَ لبّیک خدا

 

نمک سفره ی امشب شده با اذن حسین

روضه ی حضرت زهرا لکَ لبّیک خدا

 

تا که افتاد زمین محسن او هم افتاد

ناله اش سوخت علی را لکَ لبّیک خدا


محمد فردوسی

http://dl.aviny.com/Album/mazhabi/ahlbeit/HOSSEIN/kamel/96.jpg

می بخشی؟


خدايا:

با روي سياه آمدم مي بخشي؟

با ناله و آه آمدم مي بخشي؟

گفتي رمضان است تو را مي بخشم

من اول ماه آمدم مي بخشي ؟


محمد حسن بيات لو


http://dl.aviny.com/Album/mazhabi/monasebat/ramezan/kamel/31.jpg


ای ماه...


خورشید پشت ابر! نشانی به ما بده

ای ماه! مژدۀ رمضانی به ما بده

مثل نسیم صبح از این جا گذر کن و

باد صبای مشک فشانی به ما بده

بی کس تر از همیشه رساندیم خویش را

آواره ایم... جا و مکانی به ما بده

از بس که در پی همه غیر از تو بوده ایم

از پا نشسته ایم... توانی به ما بده

از سفره ای که وقت سحر پهن می کنی

مانده غذا و خوردۀ نانی به ما بده

"با روضۀ حسین نفس تازه می کنیم"

روضه بخوان دوباره و جانی به ما بده


http://dl.aviny.com/Album/mazhabi/ahlbeit/mahdi/kamel/151.jpg

لحظه‌‌ افطار وقتي مي‌رسيد

در اتاقي كه پر است از ابر و مه
دست‌هايم بوي باران مي‌دهد
عكس من در قاب مي‌خندد به من
خنده‌اش بوي دبستان مي‌دهد

 

بوي باد از كوچه مي‌آيد ، و من
در اتاقم چاي را دم كرده‌ام
با بخار گرم چايي ، سقف را
پر زباغ سرد شبنم كرده‌ام

 

قُل قُل گرم سماور در اتاق
مي‌برد من را به عصر كوزه‌ها
مي‌برد تا لحظه‌ي افطارها
مي‌برد من را به ماه روزه‌ها

 

لحظه‌‌ افطار وقتي مي‌رسيد
سفره پر مي‌شد ز عطر گل ياس
لحظه‌اي احساس مي‌كردم كه من
نور دارم بر تنم جاي لباس

 

سبز مي‌شد با پدر ، باغ دعا
نرم مي‌خواند از كتابي آشنا
با فطير تازه مادر مي‌رسيد
دستهايش داشت بوي ربّنا

مسیر خدا

کسی مسیر خدا را به من نشان بدهد
دل سیاه مرا دست آسمان بدهد

درون پیله سر در گمی اسیرم ، آه
کسی برای پریدن به من توان بدهد

 

به دشت خیره شدم تا مگر که قاصدکیَ

نشانه ای به من از یار مهربان بدهد

 

و کاش رنگ غزلهای نا سروده من

بهار شعر مرا شور ناگهان بدهد

 

هزار بیت به وصفش قصیده میخوانم

اگر که بغض گلوگیر من امان بدهد

 

من از حکایت آشفتگی پرم اما

کجاست او که مرا جرات بیان بدهد ؟

 

همیشه منتظرم تا عزیز خوش خبری

خبر ز آمدن او دوان دوان بدهد

 

چه سرد مرده ام اینجا ، کجاست دستی که

به بند بند وجودم دوباره جان بدهد ؟

فرازی از دعای وداع ماه رمضان -امام سجاد -ع--

اینک؛ «اینک آن را وداع می‏گوییم؛ وداع کسی که هجرانش بر ما غم‏انگیز است و روی گرداندنش ما را به اندوه و وحشت دچار کرده و بر عهده ما پیمان ناگسستنی و حرمت در خور توجه، و حق لازم دارد.»

آن را وداع می‏گوییم؛ وداع کسی که هجرانش بر ما غم‏انگیز است و روی گرداندنش ما را به اندوه و وحشت دچار کرده و بر عهده ما پیمان ناگسستنی و حرمت در خور توجه، و حق لازم دارد. به این دلیل می‏گوییم:

سلام بر تو ای بزرگ‏ترین ماه خدا و ای عید عاشقان حق.

سلام بر تو ای کریم‏ترین هم‌نشین از میان اوقات! و ای بهترین ماه در روزها و ساعات.

سلام بر تو ای ماهی که در طی تو برآورده شدن آمال نزدیک گشته، و اعمال در آن پخش و فراوان است.

سلام بر تو ای هم‌نفسی که قدر و منزلتت بزرگ و فقدانت بسیار دردناک است! و ای مایه امیدی که دوری‌ات رنج‏آور است.

سلام بر تو ای هم‌دمی که چون رو کنی، ما را مونس شادکننده‏ای و چون سپری شوی، وحشت‏آور و دردناکی.

سلام بر تو ای هم‌سایه‏ای که دل‌ها نزد تو نرم شد و گناهان در تو نقصان گرفت.

سلام بر تو ای یاوری که ما را در مبارزه با شیطان یاری دادی و ای مصاحبی که راه‌های احسان را هموار و آسان ساختی.

سلام بر تو که چه بسیارند آزادشدگان حضرت حق در تو و چه سعادت‌مند است کسی که حرمتت را به واسطه خودت رعایت کرد!

سلام بر تو که چه بسیار گناهان را از پرونده ما زدودی و چه عیب‏ها که بر ما پوشاندی!

سلام بر تو که زمانت بر گنه‌کاران چه طولانی بود و در دل مؤمنان چه هیبتی داشتی!

سلام بر تو ای ماهی که هیچ زمانی با تو پهلو نزند!

سلام بر تو ای ماهی که از هر نظر مایه سلامتی.

سلام بر تو که مصاحبتت ناپسند و معاشرتت نکوهیده نیست.

سلام بر تو هم‌چنان که با برکات بر ما وارد شدی و ناپاکی معاصی را از پرونده ما شستی.

سلام بر تو که وداع با تو نه از باب خستگی و فراغت از روزه‏ات، نه به خاطر ملالت است.

سلام بر تو که قبل از آمدنت، در آرزویت به سر می‏بردیم و پیش از رفتنت بر هجرانت محزونیم.

سلام بر تو که چه بدی‏ها که به سبب تو از جانب ما گشته و چه خوبی‌ها که از برکت تو به سوی ما سرازیر شده!

سلام بر تو و بر شب قدری که از هزار ماه بهتر است.

سلام بر تو که دیروز چه سخت بر تو دل بسته بودیم و فردا چه بسیار شایق تو می‏شویم!

سلام بر تو و بر فضیلت تو که از آن محروم گشتیم و بر برکات گذشته‏ات که از دست ما گرفته شد.

بارالها ما اهل این ماهیم که ما را به آن شرافت بخشیدی و توفیق ادراکش را به ما عنایت فرمودی آن‌گاه که تیره‏بختان وقتش را نشناختند و از بخت بدشان از فضلش محروم شدند.

خداحافظ ای ماه مبارک! خداحافظ شب قدر!

انگار همین دیروز بود تصمیم گرفتم توی این وبلاگ روز شمار شروع ماه مبارک رمضان رو بگذارم . انگار همین دیروز بود که برای اولین بار دعای افتتاح رو زمزمه کردیم و انگار همین دیروز بود که در سحر اولین روز این ماه د عای سحر ها رو شنیدیم ...

حالا دیگه داره می ره ... داره تموم می شه ....و معلوم نیست کدوم یکی از ما ماه رمضان و شب قدر سال دیگه رو تجربه کنیم ... خدایا ما رو ببخش اگه قدر این ماه رو ندونستیم و کمکمون کن قدر این چند روز باقی مونده رو بدونیم ...

«السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ عَلَى لَیْلَةِ الْقَدْرِ الَّتِی هِیَ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ»

 خداحافظ و درود بر تو و شب قدر که از هزار ماه برتر است.

«السَّلَامُ عَلَیْکَ مَا کَانَ أَحْرَصَنَا بِالْأَمْسِ عَلَیْکَ وَ أَشَدَّ شَوْقَنَا غَداً إِلَیْکَ.»

 خداحافظ که تا بودی، مشتاق آن بودیم که بیشتر بمانی و اکنون که می‏روی، دل‏هایمان برای دیدار دوباره‏ات پَر می‏کشد.

«السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ عَلَى فَضْلِکَ الَّذِی حُرِمْنَاهُ، وَ عَلَى مَاضٍ مِنْ بَرَکَاتِکَ سُلِبْنَاهُ»

 خداحافظ و درود بر تو و درود بر فضل و کرمت که از آن محروم گشتیم و برکات گذشته‏ات را از کف دادیم.

«اللَّهُمَّ إِنَّا أَهْلُ هَذَا الشَّهْرِ الَّذِی شَرَّفْتَنَا بِهِ» خداوندا ما «اهلِ»

این ماه بودیم و تو ما را به آن شرافت بخشیدی و با آن، بر سر ما منّت گذاشتی! ...

فرازی از مناجات امام سجاد -ع- در وداع ماه رمضان

فرصت

خيز، اى بنده محروم و گنهكار بيا
يك شب اى خفته غفلت زده بيدار بيا
بس شب و روز كه در زير لَحَد خواهى خفت
دَم غنيمت بشمار امشب و بيدار بيا
شب فيض است و در توبه و رحمت باز است
خيز، اى عبد پشيمان و خطاكار بيا
پرده شب كه بود آيت ستّارى من
دور از ديده مردم، به شب تار بيا
اين تويى، بنده آلوده و شرمنده من
اين منم، خالق بخشنده ستّار بيا
مگشا دست نيازت به عطاى دگران
دل به من بسته و بگسسته ز اغيار بيا
فرصت از دست مده، مى گذرد اين لحظات
منشين غافل و بى حاصل و بيكار بيا
حبیب الله چايچيان

Click for larger version

حرفهای خدا

Click for larger version

ماه خوب خدا از نیمه گذشته ....

چقدر پای حرفهای خوب خدا نشستیم ؟

چقدر اونها رو به کار بستیم ؟

هنوز فرصت هست ...

شبهای قدر در پیشن ....

امدم آشتی کنم...

اومدم آشتی کنم وقتشه حالا - آخدا
روت و برنگردون از من،جون مولا آخدا
 
هر چی بنده بد باشه، تو زود ازش راضی می شی
نمیخوای میون مردم بشِه رسوا آخدا
 
من که روشو ندارم، اِسمتو برلب بیارم
امّا تو گفتی بیا بگو خدایا، آخدا
 
بَدَم و، یه عُمریه برای اینکه خوب بشم
می کنم هِی با خودم امروز و فردا آخدا
 
من می خوام غیر خودت به هیچ کسی رو نندازم
دَستامُو دراز کنم پیش تو تنها آخدا
 
 
تو که بیشتر از خودم تُو مردم آبروم دادی
می دونم- نمی کنی مشت منو وا آخدا
 
باورم نمی شه فردا تو منو بسوزونی
دشمن مولا بایسته به تماشا آخدا
 
هر چی من بد می کنم بازم تو خوبی میکنی
نه با من با هر بَدی خوب میکنی تو آخدا
 
بَس که بد سرزده ازمن دیگه سَرخورده دلم
به سرم هرچی بیاد حَقَّمه امّا - آخدا
 
دیده رو، ندیده گیر، منو به اربابم ببخش
مَردِ مَردا - پسر بی بی و مولا آخدا
 
اونی که به زیر بار زور نرفت و کشته شد
با لب تشنه کنار دو تا دریا آخدا
 
تو اگه بخوای بشه "انسونی"ام آدم می شه
لُری میگم: منو بپّا – آخدا
 
علی انسانی
 

Click for larger version

خرج گناه

 

بسم الله الرحمن الرحیم

پهن شد سفره ي احسان، همه را بخشيدي
باز با لطف فراوان همه را بخشيدي
ابر وقتي كه ببارد همه جا مي بارد ،
رحمتت ريخت و يكسان همه را بخشيدي
گفته بودند به ما سخت نميگيري تو...
همه ديديم چه آسان همه را بخشيدي
يك نفر توبه كند با همه خو ميگيري
يك نفر گشت پشيمان همه را بخشيدي
اين گنهكاري امروز مرا نيز ببخش
تو كه ايام قديم ، آنهمه را بخشيدي
حيف از ماه تو كه خرج گناهان بشود
تو همان نيمه ي شعبان همه را بخشيدي
داشت كارم گره ميخورد ولي تا گفتم
" جان آقاي خراسان " همه را بخشيدي
بي سبب نيست شب جمعه شب رحمت شد
مادري گفت "حسين جان " همه را بخشيدي
علي اكبر لطيفيان

 

ماه مبارک رمضان

گناه

(گناه)

با سنگ هر گناه پرم را شكسته ام
آه اي خدا ، خودم كمرم را شكسته ام

نه راه پيش مانده برايم نه راه پس
پلهاي امن پشت سرم را شكسته ام

من دانه دانه اشك خودم را فروختم
نرخ طلايي گهرم را شكسته ام

ديگر مرا نشان خودم هم نمي دهند
آيينه هاي دور و برم را شكسته ام

دنيا شكست خورده تر از من نديده است
حالا به سنگ خورده ، سرم را شكسته ام

آرام كن مرا و در آغوش خود بگير
حالا كه بغض شعله ورم را شكسته ام

راهم بده به باغهاي شجرهاي طيبه
من توبه كرده ام ، تبرم را شكسته ام

حالا ببين كه به غير از گدا شدن
در پيشگاه تو هنرم را شكسته ام

باز هوای سحرم آرزوست

بـاز هـواي سـحــرم آرزوســــت


خـلـوت و مـژگـان تـرم آرزوسـت



شـكـوه ي غـربـت نـبـرم ايـن زمـان


دسـت تـــو و روي تـو ام آرزوســت



خـسـتـه ام از ديـدن ايـن شـوره زار


چـشـم شـقـايـق نـگـرم آرزوســـت



واقـعـه ي ديـــدن روي تـــــو را


ثـانـيـه اي بـيـشـتـرم آرزوسـت



جـلـوه ي ايـن مـاه نـكـو را بـبـيـن


رنـگ و رخ و روي تـو ام آرزوسـت



ايـن شـب قـدر اسـت كـه مـا بـا هميـم؟


مـن شـب قـــــدري دگــــرم آرزوســـت



حـسِّ تـو را مـي كنم اي جـان مـن


عـزلـت بـيـتـي دگــــرم آرزوســــت



خـانـه ي عـشـِاق مـهـاجـر كـجـاست؟


در سـفــــرت بـــال و پـرم آرزوســـت



حـسـرت دل بـارد از ايـن شـعـر مـن


جـام مـيـي در حـرمـــم آرزوســـــت


احمد عزيزي